loading...
جوک و جملات زیبا و...
sajjad بازدید : 5 پنجشنبه 19 تیر 1393 نظرات (0)

با بچه های فامیل دور ننه بزرگم جمع شده بودیم ننه داشت از قدیما میگفت، همینطوری که تعریف میکرد یه دفه زل زد تو چشم یکی از نوه هاش و پرسید: عزیزم مگه عقد کردین؟؟ با تعجب جواب داد نه!! ننه روشو برگردوند و اخمی کرد و زیر لب گفت: یاد اون زمون بخیر تا کسی خونه شوهر نمیرفت نه ابرو بر میداشت نه سرخاب سفیداب میکرد!! سریع رفتم نشستم کنار همون کسی که ننه ازش سوال کرده بود،،توی گوشش گفتم: تا ننه نفهمیده پسری بلند شو گمشو برو بیرون!!!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 313
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 111
  • بازدید سال : 171
  • بازدید کلی : 3,119